پیام به مردم ابهر و انتقاد از مسئولان و خطاببه تخریب گران
در آستانه سالروز ثبت ملّی دو مکان تاریخی وارزشمند منطقه در ابهر هستیم، یکی قلعه تپه یا تل دارا درتاریخ7مهر1381ثبت ملّی ایران شده است، که دارای قلعه های متعدد گلی بوده است و بهاحتمال زیاد از قلعه به عنوان پادگان مورد استفاده بوده است و یکی از قدیم ترینبنا های باستانی به جا مانده از دوران سلسه کیانیان در ابهر است و دیگری یکی ازآثار تاریخی و ارزشمند ابهر در قسمت جنوب شهر، در تاریخ1 مهر 1353ثبت ملّی ایرانشده است.
با سلام و درود فراوان به اعضای محترم
پیرو فعالیت های گروه، یکی از پرسابقه ترین گروه های ابهر تاامروز یعنی در تاریخ22آبان1395 این گروه ساخته شد، قابل توجه بعضی از مطالب مستقیماز مدیر یا ادمین کانال ها ارسال می شود.
خلاصه مطلاب:
یکی از مراسم عید نوروز چهارشنبه سوری است که در اصطلاح محلی "کوله چهارشنبه" گفته می شود و آخرین چهارشنبه سال است. و چهارشنبه قبل از آن نیز به قودوخ چهارشنبه معروف بود.
مراسم قودوخ چهارشنبه عبارت اند از:
الف: کوتاه کردن موی دم و یال گردن چهار پایان بصورت پله پله که که بدینوسیله احساسات خود را بمناسبت فرار رسیدن بهار به چهار پایان اعلام می داشتند. و تغییراتی در وضعیت ظاهری آنها می دادند و بعد از آرایش به آنها اصطلاحا (یال قویروخ) می گفتند.
ب: قرار دادن سنگ بر شاخ درختان میوه بود که معتقد بودند بدینوسیله درختان سریعتر باردار خواند شد و می گفتند با توجه به اینکه وقتی جانداران باردار می شوند وزنشان سنگین می شود پس سنگین شدن شاخه درختان نیز موردی است برای باردار شدن.
آتش در زبان زرتشت پیغمبر مقدس بوده و احترام داشته و برای همین منظور آتشکده هائی ساخته بودند که آتش را همیشه روشن نگه می داشتند. و مراسم چهارشنبه سوری نیز احتمالا برای این بوده که اهمیت آتش را برساند.
بعضی نیز عقیده دارند مختار علیه الرحمه به یاران خود اعلام نمود که با روشن کردن آتش در پشت بامها به همه خبر دهند که او بر علیه یزیدیان خروج خواهد کرد تا همه مطلع شوند بدون اینکه دشمن اطلاعی از موضوع داشته باشد. و از آن روز چهارشنبه سوری هست و قابل احترام در نزد اقوام ایرانی.
منبع: کتاب فرهنگ عامیانه مردم ابهر
نوشته: استاد محمد آقامحمدی
بهنام خدا
حبالوطن من الایمان
معرفینامه گروه ابهر شناسی نور ایران
این گروه با هدفمعرفی مکان های گردشگری ابهر و حومه و همچنین معرفی تاریخ ابهر تاسیس شده است، برایایجاد تبلیغات در خصوص صنعت گردشگری ابهر، از مردم شهرستان شروع می شود بعد به مردم استان و کشورمعرفی می شود.
از جمله فعالیتهای گروه به این شرح است:
عکاسی، فیلمبرداری از مکان های گردشگری، چاپ کاغذ و بنرهای گردشگری، چاپ نشریه و طراحیرومه دیواری ابهر شناسی، تحقیق درباره مکان های مهم و گردشگری ناشناخته یا کمترشناخته شده شهرستان ابهر ، تحقیق دربارهتاریخ ابهر و فعالیت در شبکه های اجتماعی.
این گروه درواقع برای شناخت و ترویج گردشگری تشکیل شده است و مردم را دعوت می کند تا از مکان های تاریخی بازدید کنند و ارزش میراثگذشتگان خود را بدانند و آگاهی خود را بالا ببرند و به دیگران معرفی کنند.
یکی دیگر از هدفهای گروه، ایجاد همکاری با ادارات مربوطه و مصاحبه با افراد قدیمی شهر است که بااستفاده از بیانات و گفت و گو درباره آداب و رسوم یا مکان های قدیم، بتوانیم فرهنگقدیم را هم به مردم معرفی کنیم و فرهنگسازی مناسبی داشته باشیم.
برای فعالیت دراین زمینه ها نیز حمایت مردم و مسئولین مورد نیاز است که در جامعه امروزی بتوانیمبه وطن خود خدمت کرده باشیم. به امید خداوند و با یاری علاقمندان، این کار باعث میشود تا کسانی که می خواهند به رشد صنعت گردشگری کمک کنند و فضایی ایجاد نمایند کهمردم از میراث فرهنگی بخوبی استفاده کنند.
از جمله کار هاییکه گروه از سال 1394 تا 1398 انجام داده است عبارتند از: چاپ کاغذ های تبلیغاتی،مصاحبه با استاد محمد آقامحمدی (نویسنده کتاب ابهر گذری و نظری، فرهنگ مردم ابهر،مفاخر ابهر) ، عکاسی و فیلم برداری از مکان های تاریخی و گردشگری ابهر، فعالیت درشبکه های اجتماعی است.
در میان خاک و خون از مرغکان پر دیده ایم / گل فراوان پیشپای باد پرپر دیده ایم
هم به چشم خویش هم با چشم پیر روزگار / بر گلوی مردم آزادهخنجر دیده ایم
زیر پای عالمی از مردم گوهر ستیز / چون خس و خاشاک گردآلوده گوهر دیده ایم
زخمی صدها جفای تیشه در این بوستان / قامت آزاد هر سرو وصنوبر دیده ایم
کربلا در کربلا، صحرا به صحرا، نی به نی / پیش چشم طفلکانبر نیزه ها سر دیده ایم
پر کشیدن تا فلک هر چند آزاد است، لیک / چنگ شاهین ای بساصدها کبوتر دیده ایم
ریسمان در ریسمان، زنجیر در زنجیر، هم / در اسارت قهرماناندلاور دیده ایم
شد اساس عمر ما دنیایی از ناباوری / کمتر از این زندگیاحساس باور دیده ایم
زردرویی ها همه معنایی از پاییز نیست / سرخرویی را بسی درسایه ی زر دیده ایم
این که می بینی نه سر داریم و نه سامان هنوز / رنج محرومیتدامان ابهر دیده ایم
شعر از: استاد سعید بداغی
تا کنون هیچاستانداری جرات به خود نداده با شهروند ابهری درگیر شود
در پیرامون ابهر به هر طرف نگاه کنی آسیابها رامی بینی که وسیله می چرخند. ابهریان چه مرد و چه زن در زیبایی از اهل هر شهر دیگرگوی سبقت را ربوده اند. چنین اند و از قدیم چنین بوده اند.
همه با هم یکدل،یکزبان و متحدند هرگاه دیده اندستمکاری بر یکی از ابهریان ستمی روا داشته، همگی به هواداری از مظلوم قیام کنند وستگر را به جای خویش نشانند تا کنون هیچ استانداری جرات به خود نداده با شهروندابهری درگیر شود.
تاریخ ابهر-تالیف استاد مرحوم آقاجان فخیمی
http://asni.mihanblog.com
به جرأت میتوان گفت درباره هیچکدام از شخصیتهای تاریخ باستان به اندازه کوروش افسانهپردازی نشده است، چرا؟ مگر کوروش که بود؟
این روزها اگر در خیابان انقلاب تهران قدم بزنید، در مغازهها یا دستفروشیها، پوسترهای رنگارنگی را با موضوعات هخامنشی خواهید دید. در این میان تصاویری هم از استوانه و آرامگاه کوروش میبینید و احتمالا پوستر وصیتنامۀ کوروش» که باستانشناسان و پژوهندگان تاریخ ایران حتی از وجود آن بیخبرند. به جرأت میتوان گفت درباره هیچکدام از شخصیتهای تاریخ باستان به اندازه کوروش افسانهپردازی نشده است، چرا؟ مگر کوروش که بود؟
کامیار عبدی» باستانشناس، در شماره ۳۷ ماهنامه ایرانشناسی سرزمین من» درباره اسناد موجود برای شناخت از کوروش نوشت: عبرانیان از او به عنوان منجی خود یاد کردهاند و یونانیان، دشمنان قسمخوردۀ شاهنشاهیای که کوروش برپا کرده بود، او را به عنوان فرمانروایی آرمانی ارج نهادهاند. در سدههای آتی هم غربیان، از نویسندگان یونانی و رومی گرفته تا مونتسکیو»، جان لاک» و تامس جفرسن» – از بنیانگذاران کشور آمریکا و نویسندۀ قانون اساسی و حقوق مدنی آن کشور – بر اساس متون یونانی و عبرانی، کماکان دربارۀ کوروش نوشتهاند و او را ارج نهادهاند. اما ریشه افسانهسازی ایرانیان معاصر برای کوروش را باید در اوایل دوران پهلوی اول یافت؛ زمانی که کسانی چون محمدعلی فروغی»، علیاصغر حکمت» و مخصوصاً حسن پیرنیا» (مشیرالدوله) با دسترسی به نوشتههای قدیم و جدید غربی پی بردند که کوروش نامی در تاریخ ایران وجود دارد که غربیان در مدحش بسیار قلم زدهاند. سالها باستانگرایی دوره رضاخان در زمان پهلوی دوم شکل دیگری یافت. محمدرضا پهلوی که پس از وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مشروعیت مذهبی سلطنت خود را از دست داده بود، به ایران باستان نظر افکند تا بلکه به کمک آن مشروعیت بیابد و در این بین شجرهنامهای مضحک هم که نسبش را به کوروش متصل میکرد برای او ساخته شد. این گونه بود که ۲۵۰۰ سال تاریخ قبل از کوروش نادیده گرفته شد تا تاریخ ایرانزمین با کوروش آغاز شود.
پروندهای که در ادامه میخوانید با احترام به احساس میهندوستی بر مبنای نگاه عینیتگرایانه و افسانهزدا به تاریخ فراهم آمده است. در اولین متن به این مسأله پرداخت شده که چه کس یا کسانی بودند که کوروش را بزرگ» خواندند و در متن دوم نیز یادداشتی دربارۀ خاستگاه قومی کوروش آمده که در سالهای اخیر بین مورخان و باستانشناسان موضوع بحث فراوان بوده است.
درباره این سایت